آیا چین ایران را دور زد؟ (تور چین ارزان)
به گزارش زعفران، شی جین پینگ یک ماه و نیم پس از انتخاب به عنوان رئیس جمهور چین برای سومین بار متوالی، راهی عربستان سعودی شد تا یکی از مهم ترین سفر های حیات سیاسی خود را تجربه کند. در جریان این سفر که در روز های 7 تا 10 دسامبر (16 تا 19 آذر) صورت گرفت، شی جین پینگ، علاوه بر ملاقات دو جانبه با مقام های سیاسی ارشد سعودی در کاخ الیمامه، در اجلاس سران کشور های عربی حاشیه خلیج فارس و چین و اجلاس سران کشور های عربی و چین نیز حضور پیدا کرد. این سه سطح از ملاقات ها بدین معناست که پینگ در ریاض در سه سطح دو جانبه، منطقه ای و فرامنطقه ای حضور پیدا نموده است.
با ما همراه باشید و با تور چین ارزان از شگفت انگیزترین کشور دنیا دیدن کنید بر روی دیوار چین سلفی بگیرید، از قصر ممنوعه دیدن کنید و در خیابان شانگهای پیشرفته ترین آسیا قدم بزنید.
به گزارش خبرنگاران، آن چنان که انتظار می رفت، موضوع انرژی کانون اصلی تمرکز رئیس جمهور چین بود و شاهد بودیم که تفاهم نامه همکاری استراتژیک میان ریاض و پکن نیز با همین موضوع به امضا رسید. با این وجود، بیاینه مشترک چین و عربستان بعد از انتها ملاقات شی جین پینگ رئیس جمهور چین و سلمان بن عبدالعزیز این سفر را به شکل ویژه ای برای ایران حائز اهمیت کرد. در بخشی از این بیانیه، سران دو کشور، ضمن درخواست از ایران برای همکاری با آژانس انرژی اتمی و محترم شمردن رژیم عدم اشاعه سلاح های هسته ای؛ خواستار عدم دخالت ایران در امور داخلی کشور های همسایه شدند.
صدور این بیاینه مشترک در شرایطی است که طی چند سال اخیر، به ویژه بعد از روی کار آمدن دولت سیزدهم (شهریور 1400) سیاست نگاه به شرق و نزدیکی به پکن در دستور کار وزارت خارجه قرار گرفته است. اکنون بر خلاف تصورات سیاست گذاران ایرانی، چین بر دو خواسته یا موضع اساسی عربستان در قبال ایران مهر تایید گذاشته است. در ظاهر امر این بیانیه عجیب و غیرمنتظره به نظر می رسد، اما اگر با نگاهی مبتنی بر واقع گرایی به آن نگریسته شود، می توان آن را محتمل و حتی قابل پیش بینی ارزیابی کرد. واقعیت امر این است که این بیانیه پیغام هایی جدی را برای تهران و سیاست گذاران ایرانی دارد. حتی شاید بتوان از این بیانیه به عنوان نقطه ای برای بازنگری در سیاست نگاه به شرق یاد کرد. با این مقدمات پیغام ها یا درس های بیانیه مشترک عربستان و چین را می توان در چهار محوز ذیل ارائه کرد:
1- حاکم بودن منطق سودگرایانه بر منطق سیاست خارجی چین و عربستان
چین در مقام کشوری با نظام سیاسی کمونیستی، دهه هاست که ایدئولوژی را از عرصه سیاست گذاری خارجی دور نگه داشته است. رهبران حزب کمونیست، در راهبرد ملی 100 ساله خود تبدیل شدن به ابرقدرت دنیای در سال 2049 یعنی صدمین سالگرد تاسیس حکومت کمونیست چین را هدف گذاری نموده اند. رهبران پکن از سپتامبر 2013 نیز در مسیر تحقق اهداف بلندپروازنه خود در عرصه سیاست خارجی، ابتکار یک کمربند و یک جاده را در دستور کار قرار داده و به تبع آن سطحی گسترده از قرارداد های همکاری مشترک را با کشور های مختلف به منظور احیای جاده ابریشم سابق به امضا رسانده اند.
یکی از بخش های اصلی اجرایی کردن طرح یک کمربند و یک جاده نیز در مسیر آسیای مرکزی به فلات ایران و خلیج فارس قرار گرفته است. در همین چارچوب نیز دولت پکن طی سال های اخیر تمرکز ویژه ای بر توسعه مناسبات مالی با عربستان و دیگر کشور های حوزه خلیج فارس داشته است که نماد شاخص آن ده برابر شدن تجارت بین چین و دولت های عربی در کمتر از دو دهه گذشته است.
در این میان مناسبات مشارکت استراتژیک میان ریاض و پکن به دوران قبل از سفر اخیر پینگ به عربستان باز می شود. این کشور ها در سال 2016 یک قرارداد مشارکت استراتژیک را در زمینه انرژی امضا کردند که در نتیجه آن ارزش تجارت دوجانبه چین و عربستان در سال 2020 به 65.2 میلیارد دلار و در سال 2021 حدود 87.3 میلیارد دلار رسید. در نتیجه این سطح از پیشرفت در مبادلات، چین به بزرگترین شریک تجاری عربستان سعودی تبدیل شد. صادرات چین به عربستان سعودی به 30.3 میلیارد دلار نیز رسید. در مجموع عربستان سعودی با 18 درصد سهم، بزرگترین تامین نماینده نفت چین است. در مقطع کنونی نیز عربستان 1.8 میلیون بشکه نفت در روز به چین صادر می نماید.
حتی چین در سال 2021 با آگاهی از نقش ویژه عربستان در میان کشور های عربی، در سال 2021 از این کشور برای تبدیل شدن به یک عضو ناظر در سازمان همکاری شانگ های دعوت کرد. البته این سرمایه گذاری ها تنها متمرکز بر عربستان نبوده، بلکه پکن با دیگر کشور های عربی نیز سطح مناسبات را توسعه داده است. برای نمونه سرمایه گذاری چینی ها در بخش انرژی امارات رقمی بالغ بر 22 میلیارد دلار است.
در سوی مقابل چینی ها، عربستان سعودی، از دیرهنگام به عنوان متحد استراتژیک آمریکا شناخته می شود. اما اکنون شاهد هستیم که حاکمان سعودی با بزرگ ترین رقیب واشنگتن در نظام دنیای تفاهم نامه همکاری استراتژیک امضا می نمایند.
در تحلیل رفتار سیاست خارجی هر دو کشور عربستان و چین که اکنون به مرحله صدور بیانیه مشترک عیله تهران رسیده اند، می توان از سه منطق اساسی پرده برداشت. نفت، دلار و بی توجهی به ایدئولوژی در حوزه سیاست خارجی. واقعیت امر این است که هر دو کشور در کنش های خود برای نزدیک شدن به یکدیگر، با اتخاذ روکیردی رئالیستی اصل سود و منافع ملی را در اولویت قرار داده اند. نه برای چین و نه برای عربستان، اصلی تحت عنوان ارزش های دموکراتیک اهمیت ندارد. البته در کنار آن محدودیتی تحت عنوان ایدئولوژی در مناسبات مالی موضوعیت نداشته است.
اکنون این رویکرد رئالیستی دو کشور شاید تلنگری بر آن دسته از سیاست گذاران ایرانی باشد که نگاه به شرق را اصل و از دیگر فرصت ها در عرصه مناسبات خارجی غافل می مانند. چین هم می تواند با تهران موافقت نامه همکاری جامع استراتژیک امضا کند و هم با عربستان. ریاض نیز همزمان با اتحاد با آمریکا می توان شریک تجاری استراتژیک چینی ها باشد. آن چه در این بین وجود دارد، اولویت و اولیت منافع ملی و همان اصل نفت و دلار است. برای چین و عربستان هر جا منافع ملی و اصل سود الزام کند به آن سو گام بر می دارند. حالا نیز صدور بیانیه مشترک و همراهی پکن در اتخاذ مواضع انتقادی از ایران چندان نباید جای تعجب داشته باشد؛ چرا که منطق حاکم بر سیاست خارجی چینی ها مبتنی بر واقع گرایی است.
2- مبنای غیرواقعی اتحاد استراتژیک شرق در برابر غرب
طی سال های گذشته یکی از خطوطی که از سوی بعضی مسئولان حوزه سیاست خارجی مطرح می شود در ارتباط با ورود ایران به حلقه اتحاد استراتژیک شرق در برابر غرب است. مفصل بندی این ایده بر این مبنا است که دنیا در مسیر دوقطبی شدن و تقابل غرب به رهبری آمریکا و شرق با اتحاد چین، روسیه و ایران قرار گرفته است. گام ها و کنش ورزی های سیاست خارجی ایران در سال های اخیر نیز بر همین مبنا بوده است. بخشی از استراتژیست ها سیاست خارجی بر این باور هستند که حتی این قطب بندی اکنون در جریان بوده و ایران نیز می بایست در کنار مسکو و پکن در مقابل جبهه غرب قرار بگیرد.
اما حالا با ارجاع به بیانیه اخیر عربستان و چین به وضوح می توان گفت که از اساس چنین قطب بندی ای از جامعه دنیای موضوعیت نداشته و ندارد. چین و حتی روسیه نیز در حوزه سیاست خارجی، به هیچ عنوان ایران را به عنوان متحد استراتژیک خود در تقابل با غرب نمی نگرند. به بیان دیگر، چینی ها به هیچ عنوان خود را در تقابل حداکثری با غرب معرفی نمی نمایند. در بیانیه اخیر به وضوح پکن مواضع متحدی را با ریاض و کشور های غربی در قبال برنامه هسته ای و نقش منطقه ای ایران اتخاذ نموده است که خود نشان دهنده غیر واقعی بودن اتحاد سه گانه تهران-پکن و مسکو است.
3- نبود زمینه های اتحاد استراتژیک ایران با شرق
در سطحی دیگر، حمایت چینی ها از مواضع ضدایرانی عربستان، این واقعیت را بازنمایی کرد که سیاست نگاه به شرق و متمرکز کزدن منابع و اهداف سیاست خارجی بر نزدیکی به شرق و در بطن آن چین، نمی تواند تامین نماینده منافع ملی ایران باشد. این تصور که موافقت نامه همکاری جامع استراتژیک موسوم به توافق 25 ساله به معنای اتحاد و هم آهنگی پکن با تهران در حوزه سیاست خارجی است، فاقد هر گونه واقع بینی است. اساسا باید توجه داشت که ایران به شکل تاریخی، زمینه ورود به اتحاد با شرق را نداشته است. در مقطع کنونی نیز چینی ها به وضوح نشان دادند که به هیچ عنوان نمی توانند متحدی استراتژیک برای ایران باشند.
متحد استراتژیک بدین معنا که دو بازیگر یکدیگر را متحدان امنیتی، نظامی، سیاسی و مالی یکدیگر قلمداد نمایند. این که دو طرف در قبال مسائل کلیدی در حوزه سیاست خارجی موضعی مشترک و واحد داشته باشند و هر گونه تهدید علیه یک بازیگر، تهدید علیه دیگری قلمداد شود. اساسا چنین امکانی در حوزه مناسبات ایران با چین نه ممکن است و نه قابل تحقق؛ لذا درسی که از بیانیه مشترک پکن و ریاض علیه ایران می توان گرفت این است که چینی ها در حوزه مسائل سیاست خارجی متبط با ایران مواضع ویزه خود را داشته و دارند.
4- محدودیت چنین در همکاری با ایران تحت تحریم
با گذشت سه سال از امضای موافقت نامه همکاری جامع استراتژیک 25 ساله ایران و چین، همچنان شاهد عدم اجرایی شدن این توافق هستیم. هواداران و حامیان اصلی این توافق نامه استراتژیک، تصور می کردند حداقل بخش هایی از توافق به وسیله چینی ها اجرایی شود. اما اکنون سفر شی جین پینگ به ریاض و امضای توافق نامه استراتژیک میان عربستان و چین و صدور بیانه مشترک ضدایرانی این موضوع را اثبات می نماید که پکن حاضر به همکاری مالی با ایران تحت تحریم نیست.
در واقع، در خلاء یک سیاست گذاری خارجی عمل گرایانه از سوی تهران، چینی با رویکردی مالی محور و مبتنی بر سود حداکثری، همکاری با بازیگران عرب منطقه را بر نزدیکی به تهران ترجیح داده اند. امضای قرارداد گازی با قطر و اخیرا امضای تفاهم نامه استراتژیک با عربستان، مصداق های این سیاست گذاری است؛ لذا پیغام و درس دیگر برای تهران این است که شرکت ها و دولت چین، حاضر به پذیرش ریسک همکاری با ایران تحت تحریم را نمی پذیرند و آن جا که منافع مالی آن ها توجیه کند، در حوزه مسائل سیاسی نیز علیه ایران موضع خواهند گرفت.
منبع: فرارو