این افراد ادعا می کردند توانسته اند با خارج کردن روح از جسم، به سیارات دیگر سفر نمایند ، ارواح فـضانورد! - زعفران

به گزارش خبرنگاران، یکی از عجیب ترین ادعاها مربوط به کسانی می گردد که ادعا نموده اند بعد از خارج کردن روح از بدن توانسته اند به نقاط مختلف کهکشان سفر نموده، آدم فضایی ها را دیدار نمایند و حتی روی سطح سیارات دوردست قدم بزنند!

سفر خانوادگی به منظومه شمسی!

در قرن نوزدهم میلادی، یک انگلیسی به نام ویلیام دنتون ادعا می کرد که با استفاده از روش خاصی که به قول خودش یک روش خاص مبتنی بر روانشناسی بود، می تواند به منطقه ها صعب العبور زمین یا حتی نقاط مختلف کهکشان سفر کند.

او می گفت که روش ابداعی او برای خارج کردن روح از بدن به گونه ای است که می تواند حس لامسه و احساس جسمانی اش را نیز با خود منتقل نموده و فضای مقصد را آن طور که واقعا هست حس کند.

دنتون بعدها ادعا کرد که پیش از این که خودش به یک سفر عجیب و غریب خارج از جسم دست بزند، روح افراد خانواده اش را از بدن آن ها خارج نموده و آن ها را به سیارات مختلفی از منظومه شمسی فرستاده است. بعد از ادعاهای پدر خانواده، هر کدام از اعضای خانواده ادعاهای شگفت انگیزی درباره سفر به کهکشان های دیگر مطرح نمودند.

الیزابت، همسر آقای دنتون در یکی از عجیب ترین ادعاهای خود یک سنگ کوارتز را لمس کرد و ادعا کرد که بعد از این تماس بدنی توانسته تصویر یک جانور ماقبل تاریخ که زمانی از روی این سنگ گذشته به چشم ببیند و آن را کاملا احساس کند. خواهر آقای دنتون، آن کریج هم بعد از این که یک قطعه سنگ آتشفشانی را لمس کرد، ادعا کرد توانسته به آینده سفر کند. او طبق گفته خودش، روحش را به پرواز در آورده و آن را به آینده فرستاده بود. در نتیجه، می گفت در آینده ای نزدیک یک آتشفشان از دل دریا فوران خواهد نمود.

اعضای این خانواده جنجالی به مرور شهرتی باورنکردنی پیدا کردند تا جایی که ادعاهای عجیب و غیرقابل باور آن ها را افراد بسیار زیادی باور کردند. یکی از جنجالی ترین ادعاها را شرمان، پسر آقای دنتون مطرح نمود که چندین بار ادعا کرد توانسته روحش را به سیاره زهره بفرستد. او حتی درباره مشاهداتش از این سیاره داغ منظومه خورشیدی سخنرانی ای طولانی ایراد کرد. او می گفت که در سطح زهره و جایی که او فرود آمده درختان غول پیکری شبیه به قارچ روییده بودند که از آن ها نوعی ماده ژله مانند و شیرین تراوش می نموده و حتی مدعی شد که جانورانی شبیه ماهی را در رودهای زهره دیده است.

وقتی لندنی ها حرف هایش را باور کردند، او جوگیر شده و داستان های دیگری را هم ردیف کرد. از سفرش به مریخ گفت و ادعا کرد که آدم فضایی هایی را که در این سیاره زندگی می نموده اند به چشم دیده است، آدم مریخی ها چهار انگشت داشتند، موهایشان زرد بود و چشم های درشت و باریک آبی داشتند. آن ها سوار بر یک سری وسیله های براق حرکت نموده و به سمت دیگر سیاره شان پرواز می کردند.

او مدتی بعد دوباره ادعای جدیدی مطرح نمود. این که به سیاره مشتری هم سفر نموده است. طبق ادعاهای او، ساکنان این سیاره چشم آبی و موبلوند بودند ولی در عین حال برای حرکت کردن، نیازی از طریق نقلیه مریخی ها نداشتند چرا که می توانستند به راحتی در هوا معلق شوند.

آدم فضایی هایی که روح می دزدند

معمولا کسانی که ادعا می نمایند روح شان از بدن شان خارج شده و به گشت و گذار در جهان پرداخته است، می گویند که خودشان برای این ماجرا برنامه ریزی نموده اند اما در مقابل بعضی هم هستند که می گویند آن ها را ربوده اند تا تن به شرایط خاص آن ها بدهند. یکی از عجیب ترین ادعاهای این چنینی را شخصی به نام هوارد منگر مطرح نمود که می گفت آدم فضایی های سیاره زحل، روح او را از بدنش خارج نموده و او را در یک سفر عجیب به اعماق کهکشان برده اند. او ادعا می کرد زمانی که 10 ساله بوده، از طریق یک زن مرموز که از جنگل بیرون آمده بود، دزدیده شده است: زن با مهربانی به من نزدیک شد و برایم شرح داد که او انتخاب شده تا کار بزرگی را به انتها برساند.

هوارد منگر می گفت که در زمان سفر به سیارات دیگر، فقط روحش را با خودش به آن سیارات می برده و جسمش در کره زمین باقی می مانده است. او می گفت که نه با آدم فضایی ها که با روح آن ها در ارتباط بوده است.

طبق ادعاهای او یکی از ارواح آدم فضایی که با روح او در تماس بوده، روحی بود به نام سول دو نارو که با یک زن از سیاره زهره ازدواج نموده بود و دوست داشت هوارد را که در آن موقع 10 ساله بود به فرزندی بپذیرد. او آن قدر از حرف هایش مطمئن بود که حتی از این افراد فضایی خاطره نقل نموده و می گفت تمدن، مدت ها قبل از زمین در زحل شکل گرفته و شروع شده اما به خاطر گوشه گیر بودن اهالی این سیاره و از آن جا که تمایل ندارند خودشان را به مردم سرزمین های دیگر نشان بدهند، ما اطلاعات زیادی درباره شان نداریم.

ادعاهای این چنینی که سفر روح را روایت نموده و به آن شاخ و برگ می دهند، در یک نکته مشترک هستند. همه این مدعیان می گویند روح شان به پرواز در آمده و در جای دیگری دوباره ظاهر شده و درباره جزئیات مربوط به تجربه شان به شدت غلو می نمایند. آقای منگر هم جزو همین افراد است. او در یکی از سخنرانی های جنجالی و عجیبش ادعا کرد زمانی که بچه بوده همراه با روح پدرش به سیاره زهره که مادرش در آن جا ساکن بود رفته و مدتی را در مرکز داغ آن جا گذرانده اند. آقای منگر البته بعدها و بعد از این که تحت بازپرسی سازمان سیا نهاده شد، هرچه را گفته بود منکر شد و نسبت به آن ابراز پشیمانی کرد.

فیلسوفی با ادعای باورنکردنی

امانوئل سوئدنبورگ فیلسوف سوئدی هم از جمله انسان هایی بود که ادعا می کرد در سیارات دیگر موجودات زنده ای وجود دارند. او معتقد بود ارواح بعد از مرگ هرکدام در یک سیاره دیگر زندگی را شروع می نمایند. آقای فیلسوف برای اثبات ادعاهایش، پیشگام شد و گفت که می خواهد از طریق روحش به سیارات دیگر سفر کند. مدتی بعد او اما ادعا کرد که توانسته به سیارات مختلف سفر نموده و با ارواح مردگان که در بخش های مختلف گیتی پراکنده بودند، حرف بزند.

او ادعاهایش را در چند بخش مختلف طبقه بندی کرد. طبق این طبقه بندی، اولین سفر هیجان انگیز او، سفر به کره ماه، نزدیک ترین همسایه زمین بود. او مدعی بود که در آن جا مردان ماه را دیده که موجوداتی تقریبا به میزان یک پسربچه هفت ساله با صدایی بسیار بلند و وحشتناک بوده اند. او می گفت که مقصد بعدی اش سیاره عطارد بوده، جایی که مردمانش شباهت زیادی به زمینی ها داشتند، با این تفاوت که تن پوش هایشان بسیار تنگ بوده و به طور کلی، موجودات بسیار کنجکاوی به نظر می رسیدند.

طبق ادعاهای عجیب و شگفت انگیز این فیلسوف سوئدی، ساکنان سیاره زهره میزبانان بعدی آقای سوئدنبورگ بودند، کسانی که به گفته او رفتار متناقضی از خودشان ارائه می دادند؛ عده ای از آن ها مردمی صلح دوست و مهربان بودند اما دسته دوم، موجوداتی ستیزه جو و خشن بودند.

فیلسوف جنجالی آن قدر درباره نظریات عجیبش جدی بود که هرچند وقت یک بار ادعا می کرد توانسته با مردمی در یک گوشه از جهان ارتباط برقرار کند اما در این میان ادعای سفر به سیاره مشتری از عجیب ترین و خبرسازترین ادعاهای سفری این مرد بود، او می گفت که مردم این سیاره مثل ما آدم های زمینی هستند تنها تفاوت شان این است که آن ها روی دست هایشان راه می رفتند.

او از سفر به زحل هم خاطرات شگفت انگیزی را تعریف می کرد. به گفته او، مردم این سیاره، آدم هایی فروتن بودند، کسانی که به خوردن خوراک یا حتی پوشیدن لباس علاقه ای نداشتند و به جای پوشیدن لباس، خودشان را با برگ می پوشاندند.

سوئدنبورگ تا انتها عمر معتقد بود که این سفرهای عجیب، جزو برترین تجربه های زندگی اش بوده و چنان با آب و تاب اتفاقات مربوط به آن را توصیف می کرد که مردم زیادی آن ها را باور نموده و حتی برای توصیف آدم فضایی ها از اطلاعات مربوط به سفرهای آقای فیسلوف بهره می بردند.

یکی از عجیب ترین ادعاهایی که در زمینه سفر ارواح مطرح شد، در سال 1906 میلادی بیان شد

رئیس انجمن روانشناسی، مهمان ویژه مریخی ها

در آن سال، انجمن پژوهشگران روانی شهر امری در استان یوتای آمریکا، مقاله ای منتشر کرد که در آن مقاله ادعا شده بود که سکویل جی لیسون - رئیس انجمن پژوهشگران روانی- با استفاده از روش ابداعی خاصی در حوزه سفر ارواح، توانسته روحش را به مریخ بفرستد.

آقای رئیس در این نامه نسبتا مفصل، نتیجه مشاهداتش از سفر به سیاره سرخ را نیز بیان نموده بود. این طور که او توصیف نموده بود، مریخ یک دایره سوزان است که اطرافش را ابرهای سرخ فام گرفته اند. رئیس انجمن پژوهشگران روانی درباره دیدارش با آدم فضایی ها هم گفت که در این سفر، دو قبیله مریخی را دیده است که مردمانش خودشان را با خزه های مریخی می پوشانده اند.

طبق تعریف و تصورات آقای رئیس، مردان قبیله با ماشین هایی کار می کردند که نور را روی سنگ ها می انداخت. این نورهای تابیده شده، از روی سنگ بازتاب شده و در نهایت از اتمسفر مریخ عبور می کرد. مریخی ها این نور را طوری می فرستند که به کره زمین برسد. در واقع، همان طور که ما در پی پیدا کردن موجودات دیگری در مریخ یا سیارات دیگر هستیم، آن ها هم کوشش می نموده اند با ما ارتباط برقرار نمایند. ناگفته پیداست که خیال پردازی های رئیس انجمن پژوهشگران روانی آمریکا، چند دهه بعد کاملا از رونق افتاد و سازمان فضانوردی ملی آمریکا همه آن ها را رد کرد.